گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلدششم
ادب در قرآن و احادیث



2. همین اندازه از ادب تو را کفایت میکند که از آنچه از دیگران «1» .( الف) ادب: 1. ادب کمال مرد است (علی علیه السلام
3. ادب آن است که انسان در حد توقف کند و از اندازهي خود تجاوز نکند «2» .( نمیپسندي، خودداري کنی (علی علیه السلام
4. در بسیاري از آیات قرآن، خداي متعال مردم را با ادب اسلام آشنا میکند؛ از جمله: 1- احترام رهبر .«3» ( (علی علیه السلام
اسلام را نگاه دارید و در حضورش صداي خود را بلند نکنید و بر ایشان پیشی نگیرید، که افراد بیادب کمخرد هستند (حجرات،
ب) ممنوعیت «4» .( 5. خدا ستمکاران را با بلا ادب میکند (علی علیه السلام .( -2 از افراد نادان روي بگردانید (اعراف، 199 .(4 -1
صفحه 52 از 90
2. خدا فحش دهنده را دشمن میدارد (امام باقر علیه السلام). .( دشنام: 1. به بتها و معبودهاي مشرکان دشنام ندهید (انعام، 108
4. دشنام به مؤمن، فسق و ص: 186 «6» .( 3. فحش و فحاشی از اسلام نیست (علی علیه السلام «5»
5. حکایت شده که امام علی علیه السلام شنید که گروهی از یارانش مردم شام «1» .( نافرمانی است (پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
6. حکایت شده که امام موسی «2» . را دشنام میدهند، فرمود: من نمیپسندم که شما دشنام دهید؛ اعمال و حالات آنان را بیان کنید
کاظم علیه السلام در مورد دو نفر که به هم دیگر دشنام میدادند فرمود: کسی که آغاز کرده ستمکارتر است و گناهش و گناه
7. با مردم به بهترین صورتی که دوست دارید با شما سخن «3» . طرف مقابل به گردن اوست تا اینکه از مظلوم عذرخواهی کند
«4» .( بگویند؛ سخن بگویید، که خدا از افراد لعنت کننده، دشنام دهنده و طعنه زننده بر مؤمنان، در خشم است (امامباقر علیه السلام
ج) چگونگی برخورد با بیادبان: 1. حکایت شده که زمانی کسی به قنبر دشنام داد و او قصد پاسخگویی داشت؛ امام علی علیه
2. از امام صادق علیه السلام حکایت شده که «5» . السلام به او دستور داد که وي را رها کند و در مقابل او صبر و سکوت نماید
اعراف، ) «. عفو (و مدارا) پیشگیر و به (کار) پسندیده فرمان ده و از نادان روي گردان » : خدا پیامبرش را با این آیین تأدیب کرد
ص: 187 قرآن «6» .( قلم، 4 ) «. تو بر خلق و خوي بزرگی هستی » : 199 ). بعد از آن این آیه نازل شد
کریم در آیهي صد و نهم سورهي انعام به بهانه جوییهاي مشرکان اشاره میکند و میفرماید: 109 . وَأَقْسَمُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمنِهِمْ لَئِنْ
جَ آءَتْهُمْ ءَایَۀٌ لَّیُؤْمِنُنَّ بِهَا قُلْ إِنَّمَا الْآیتُ عِندَ اللَّهِ وَمَا یُشْعِرُکُمْ أَنَّهَآ إِذَا جَآءَت لَایُؤْمِنُونَ و با شدیدترین سوگندهایشان به خدا قسم
نشانههاي (معجزهآسا) فقط نزد خداست؛ و » : خوردند، که اگر نشانه (معجزهآسا) براي آنان بیاید، قطعاً بدان ایمان میآورند؛ بگو
شأن نزول: حکایت «. چه چیزي شما را (با درك حسّی) متوجه میسازد که هر گاه نشانهاي (معجزهآسا هم) بیاید، ایمان نمیآورند
شده که گروهی از مشرکان نزد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آمدند و گفتند همانطور که از پیامبران قبلی معجزات مهمی
حکایت میکنی، تو نیز کوه صفا را تبدیل به طلا کن، یا برخی مردگان ما را زنده کن، یا فرشتگان را به ما نشان بده و یا خدا و
فرشتگان را با خود بیاور. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: اگر برخی از این کارها را انجام دهم، ایمان میآورید؟ گفتند: به خدا
سوگند که چنین خواهیم کرد. آنگاه مسلمانان نیز از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله خواستند که این معجزات را بیاورد، شاید
مشرکان ایمان آورند. پیامبر صلی الله علیه و آله آمادهي دعا کردن شد که پیک وحی فرود آمد و پیام آورد که اگر بخواهی،
دعایت مستجاب میشود، ولی در این صورت، (اتمام حجّت شده و) اگر ایمان نیاورند، همگی سخت کیفر میبینند، اما اگر مدتی
آنان را رها کنی، برخی از آنان توبه میکنند و راه حق را در پیش میگیرند؛ و پیامبر صلی الله علیه و آله پذیرفت. تفسیر قرآن مهر
نکتهها و اشارهها: 1. برخی از خواستههاي مشرکان، «1» . جلد ششم، ص: 188 آیهي فوق و آیهي بعد از آن در این باره فرود آمد
. مثل آوردن خدا، محال و نامعقول بود؛ پس مشرکان در صدد حقیقتجویی نبودند، بلکه بهانهتراشی میکردند تا ایمان نیاورند. 2
معجزهخواهی مشرکان نوعی بهانهجویی بود و بیشتر میخواستند مردم را سرگرم و دچار شک و تردید کنند؛ اگر واقعاً معجزه
میخواستند، به اعجاز قرآن توجه میکردند که بالاترین معجزهي پیامبر صلی الله علیه و آله بود. آموزهها و پیامها: 1. فریب شعارها
و سوگندهاي کفّار و مخالفان را نخورید (که به دنبال بهانهجویی هستند). 2. معجزات، همه به دست خدا و به فرمان اوست (نه به
میل افراد). *** قرآن کریم در آیهي صد و دهم سورهي انعام به کیفرهاي مشرکان اشاره میکند و میفرماید: 110 . وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ
وَأَبْصرَهُمْ کَمَا لَمْ یُؤْمِنُواْ بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِی طُغْینِهِمْ یَعْمَهُونَ و دلهاي آنان و دیدگانشان را واژگونه میسازیم؛ همان گونه که
نخستین بار به آن ایمان نیاوردند؛ و آنان را در حالی که در طغیانشان سرگردان میشوند، وا میگذاریم. تفسیر قرآن مهر جلد
ششم، ص: 189 نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي قبل سخن از مشرکان بهانهجو بود که در برابر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
بهانهتراشی میکردند و ایمان نمیآوردند و اینک در این آیه به کیفر آنان و پیامد کردارشان اشاره میکند که تغییر بینش و
سرگردانی آنهاست. 2. در آیهي فوق دگرگونی دلها و چشمها به خدا نسبت داده شده است، با اینکه این امور نتایج اعمال خود
صفحه 53 از 90
مشرکان است؛ زیرا علت العلل این امور و خالق همه چیز، خداست؛ یعنی خدا در لجاجت، تعصب و گناه، این اثر را قرار داده که
تدریجاً درك و بینش انسان را از کار میاندازد و یا دگرگون میسازد. 3. هر کس که خدا رهایش کند و هدایتش ننماید،
سرگردان میشود. آري؛ هر کس بدون چراغ در شب حرکت کند به کژراهه میرود؛ البته این مجازات نیز نتیجهي کردار خود
انسانهاست که موجب میشود خدا آنها را رها سازد و توفیق هدایت پیدا نکنند. آموزهها و پیامها: 1. بهانهتراشی و مخالفت با
رهبران الهی موجب دگرگونی بینش و سرگردانی انسان میشود. 2. مراقب باشید که کردار ناپسند شما موجب میشود خدا شما را
رها سازد و سرگردان شوید. *** قرآن کریم در آیهي صد و یازدهم سورهي انعام به لجاجت مشرکان و ایمان ناپذیري آنان اشاره
کرده، میفرماید: 111 . وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَآ إِلَیْهِمُ الْمَلئِکَۀَ وَکَلَّمَهُمُ الْمَوْتَی وَحَشَرْنَا عَلَیْهِمْ کُلَّ شَیْءٍ قُبُلًا مَّا کَانُواْ لِیُؤْمِنُواْ إِلَّآ أَن یَشَآءَ اللَّهُ وَلکِنَّ
أَکْثَرَهُمْ یَجْهَلُونَ ص: 190 و اگر (بر فرض) ما فرشتگان را به سوي آنان فرو میفرستادیم، و مردگان با
آنان سخن میگفتند، و همه چیز را براي آنان رویاروي گرد میآوردیم، هرگز ایمان نمیآوردند؛- جز اینکه خدا بخواهد- و لیکن
بیشتر آنان نادانی میکنند. نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان در پی بهانهتراشی هستند و اگر معجزهاي براي آنان آورده شود ایمان
نمیآورند. اگر آنان واقعاً معجزه میخواستند، مهمترین معجزه پیامبر صلی الله علیه و آله قرآن بود که دیده بودند، ولی ایمان
و لجوج هستند. 2. خدا میتواند مشرکان را مجبور سازد که ایمان آورند، اما این خلاف سنت «1» نیاورده بودند؛ آنان افرادي نادان
الهی در مورد آزادي و اختیار انسان است؛ علاوه بر آن، چنین ایمانی، هیچ فایدهي تربیتی و اثر تکاملی نخواهد داشت. آموزهها و
پیامها: 1. مخالفان اسلام، بهانهتراش، لجوج و نادان هستند و هر معجزهاي ببینند ایمان نمیآورند. 2. رهبران و مبلغان دینی انرژي
خود را براي کافران لجوج مصرف نکنند که سودي ندارد. 3. هر گاه از ارادهي منفی مردم سخن میگویید، ارادهي برتر الهی را
فراموش نکنید. *** ص: 191 قرآن کریم در آیهي صد و دوازدهم سورهي انعام به وسوسههاي شیطان
و شیطان صفتان در برابر پیامبران الهی اشاره میکند و میفرماید: 112 . وَکَ ذلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍ عَدُوّاً شَیطِینَ الْإِنسِ وَالْجِنِّ یُوحِی
بَعْضُ هُمْ إِلَی بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَلَوْ شَآءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ و این چنین براي هر پیامبري، دشمنی از شرورهاي
(شیطان صفت) انسان و جنّ قرار دادیم؛ در حالی که برخی آنان به برخی [دیگر] براي فریب، سخنان آراسته (و بیاساس) با اشاره
سریعِ پنهانی القاء میکنند؛ و اگر (بر فرض) پروردگارت میخواست، آن را انجام نمیدادند؛ پس آنان را با آنچه تهمت میزنند،
واگذار. نکتهها و اشارهها: 1. وجود شیطانها، براي انسانهاي مؤمن، خیر و نیک است؛ یعنی غیر مستقیم به تکامل انسان کمک
میکند؛ چون رشد انسانها همواره در تکاملها و تضادهاست و وجود دشمنی نیرومند در بسیج نیروها و تقویت ارادهي انسان مؤثر
است. 2. اگر خدا میخواست، میتوانست جلوي اعمال شیطانها را بگیرد، ولی این کار را نکرده است، تا مردم آزاد باشند و
« شیاطین » . میدانی براي آزمایش و تکامل و پرورش داشته باشند. دروغ میگوید و تهمت میزند و با پیامبران مخالفت میکند. 3
جمع شیطان است و معناي وسیعی دارد و شامل هر موجود سرکش و طغیانگر و آزاردهنده میشود. در آیهي فوق واژهي شیطان به
اسم خاص شیطانی است که در برابر آدم علیه السلام قرار « ابلیس » معناي برخی از انسانها و جنها به کار رفته است، اما واژهي
در « وحی » 4. مقصود از «1» . گرفت و سجده نکرد. او در ص: 192 حقیقت رئیس همهي شیطانهاست
اینجا اشارات شیطانی و سخنان درگوشی است؛ یعنی آنان که در اعمال و گفتار شیطانی خود، نقشههاي سرّي دارند، مطالبی را
5. آیهي فوق یادآور میشود که «3» . و سخنانی فریبنده و زیبا میگویند که باطنی زشت دارد «2» محرمانه به هم دیگر میرسانند
این مشکلات براي پیامبران پیشین هم وجود داشته است. این نوعی دلداري و آرامش روحی براي پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
آموزهها و پیامها: 1. برخی انسانهاي شیطانصفت، در حقیقت شیطانهایی هستند که در برابر رهبران الهی صف «4» . است
کشیدهاند (پس مواظب آنها باشید). 2. مخالفان رهبران الهی، در تبلیغات درونگروهی خود، از کلمات شیوا و زیبا استفاده میکنند
(تا همدیگر را فریب دهند؛ پس مراقب توطئههاي آنان باشید). 3. انسان و حتی شیطانها در انتخاب راه آزادند. 4. به تبلیغات
صفحه 54 از 90
5. رهبران الهی و مبلغان دینی بدانند که دشمنانی شیطانها و شیطانصفتان توجه نکنید. ص: 193
فریبکار از جنیان و انسانها دارند (پس مراقب باشند). *** قرآن کریم در آیهي صد و سیزدهم سورهي انعام به مراحل انحراف و
تأثیر تبلیغات فریبندهي شیطانصفتان بر منکران معاد اشاره میکند و میفرماید: 113 . وَلِتَصْ غَی إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِینَ لَایُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ
وَلِیَرْضَوْهُ وَلِیَقْتَرِفُواْ مَا هُم مُّقْتَرِفُونَ و سرانجام دلهاي کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند، به سوي آن (سخن باطل) میگراید و
عاقبت به آن راضی شوند؛ و سرانجام آنچه را آنان کسب کنندهاند، بدست میآورند. نکتهها و اشارهها: 1. وسوسهها و تبلیغات
و راضی شدن به آنها و عمل کردن طبق آنها، انسان را منحرف «1» شیطانی به تنهایی عامل انحراف نیست، بلکه گوش جان سپردن
میسازد. 2. ایمان به معاد مانع جذب شدن به شیطانهاست و انکار معاد زمینهساز افتادن انسان به دامهاي شیطانی است. آموزهها و
پیامها: 1. انحراف، گام به گام حاصل میشود: اول، گوش جان سپردن به وسوسههاي شیطانی؛ دوم، راضی شدن بدانها و سوم،
عمل کردن براساس آنها. 2. با معادباوري، از تأثیر وسوسههاي شیطانی جلوگیري کنید. *** ص: 194
قرآن کریم در آیهي صد و چهاردهم سورهي انعام به داوري خدا و حقانیت قرآن اشاره میکند و میفرماید: 114 . أَفَغَیْرَ اللَّهِ أَبْتَغِی
حَکَماً وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتبَ مُفَصَّلًا وَالَّذِینَ ءَاتَیْنهُمُ الْکِتبَ یَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِّن رَّبِّکَ بِالْحَقِّ فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ پس آیا
غیر خدا را به داوري طلبم؟! در حالی که او کسی است که کتاب [قرآن را به تفصیل به سوي شما فرو فرستاده است؛ و کسانی که
به آنان کتاب [الهی دادهایم میدانند که آن [قرآن از طرف پروردگارت به حق فرو فرستاده شده است؛ پس هرگز از تردید
«، کنندگان مباش. نکتهها و اشارهها: 1. احتمالًا مشرکان تقاضا داشتند که شخصی بین پیامبر صلی الله علیه و آله و آنان داوري کند
ولی این کار سزاوار نبود؛ زیرا قرآن به عنوان معجزه با آیات روشن آمده بود، به طوري که هر کس میتوانست حق و باطل را
علاوه بر این، اهل کتاب، با توجه به بشارتهاي پیامبران پیشین، میدانستند که قرآن حق است. 2. پیامبر اسلام «2» ؛ تشخیص دهد
صلی الله علیه و آله تردیدي نداشت، اما به او گفته میشود شک نداشته باش. در این موارد، در حقیقت مردم مخاطب آیه هستند،
ولی براي تأکید مطلب به پیامبر صلی الله علیه و آله خطاب میشود، تا دیگران حساب کار خود را بکنند. تفسیر قرآن مهر جلد
ششم، ص: 195 آموزهها و پیامها: 1. قرآن تردیدناپذیر است، به طوري که مخالفان هم از حقانیت آن آگاهاند (اگر چه به ظاهر
لجاجت و انکار میکنند). 2. در مورد مسائل دینی، غیرخدا را به داوري نپذیرید. *** قرآن کریم در آیهي صد و پانزدهم سورهي
انعام، به تمام شدن کلمهي پروردگار و تغییرناپذیري آن اشاره میکند و میفرماید: 115 . وَتَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ صِ دْقاً وَعَدْلًا لَامُبَدِّلَ
لِکَلِمتِهِ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ و سخن پروردگارت بر اساس راستی و عدل تمام شده است؛ هیچ تغییر دهندهاي براي سخنان (سنت
قرآن یا دین یا وعدهي پیروزي » ، در آیهي فوق «1» « کلمه » گونه) او نیست؛ و او شنونده [و] داناست. نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از
است. البته این احتمال نیز هست که تمام این موارد، « به پیامبر صلی الله علیه و آله و یا همان وعدهي تغییرناپذیري سخنان الهی
مقصود آیه باشد، اما طبق سیاق آیات و این که در آیهي قبل سخن از قرآن بود، معناي قرآن در اینجا مناسبتر است؛ یعنی قرآن
2. از آیهي فوق براي « 2» . از هر نظر کامل و بیعیب است و مطالب آن همگی صادق و قوانین آن بر اساس عدل است
تحریفناپذیري قرآن استدلال شده است؛ عدم تبدیل و تغییر در کلمات الهی بدان معناست که هیچ کس نمیتواند در قرآن تغییر و
«1» . تبدیلی ایجاد کند و قرآن براي همیشه از دستبرد خائنان تحریفگر ص: 196 محفوظ خواهد ماند
آموزهها و پیامها: 1. وعدهها و قوانین الهی و سخنان او تغییرناپذیر است. 2. سخن الهی (قرآن یا دین اسلام) بر اساس راستی و
دادگري کامل شده است. 3. سخن را براساس راستی و دادگري بنیان نهید، تا دستخوش تغییر نشود. *** قرآن کریم در آیهي
صد و شانزدهم سورهي انعام به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در مورد پیروي از اکثریت منحرف هشدار میدهد و میفرماید:
116 . وَإِن تُطِعْ أَکْثَرَ مَن فِی الْأَرْضِ یُضِ لُّوكَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ و اگر از بیشترِ کسانی که در
زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه میکنند؛ (آنان) جز از گمان پیروي نمینمایند، و جز این نیست که آنان حدس
صفحه 55 از 90
میزنند (و دروغ میبافند). نکتهها و اشارهها: 1. اکثریت دو گونه است: الف) اکثریت عددي، یعنی هنگامی که تعداد زیادتري از
افراد یک جامعه دیدگاه خاصی داشته باشند، که امروزه در جهان این اکثریت را ملاك و معیار میدانند. ب) اکثریت کیفی، یعنی
هنگامی که فرهیختگان، عالمان و دانشمندان و متخصصان یک جامعه دیدگاه خاصی داشته باشند، هر چند از نظر تعداد تفسیر
را « کیفی » قرآن مهر جلد ششم، ص: 197 کمتر از بقیهي مردم باشند. از آیهي فوق و آیات دیگر استفاده میشود که قرآن اکثریت
ملاك میداند، نه عددي و کمّی را؛ یعنی اگر اقلیتی با ایمان، عالم و بر حق هستند نظرشان صحیح و برتر است؛ زیرا اکثریت عددي
و از این رو احتمال اشتباه آنان زیاد است و ممکن است قوانین نادرستی تصویب کنند. البته «1» غیرمتخصص گمانهزنی میکنند
جهان کنونی به طرف نظام اکثریت عددي رفته است؛ چون راههاي دیگر اشکالات بیشتري داشته، یا سیستمی مناسب براي تحقّق
2. پیروي از اکثریت عددي دو صورت دارد: اول آنکه حقّانیّت مطلب روشن باشد و اختلافات «2» . اکثریت کیفی پیدا نکردهاند
سلیقهاي بین مردم وجود داشته باشد؛ یعنی همهي مردم حق را پذیرفته باشند، اما در مورد راههاي اجراي آن و مسائل جزئی اختلاف
نظر داشته باشند، در این صورت، احترام به نظر اکثریت لازم است. دوم آنکه حقانیّت اصل مطلب روشن نشده یا پذیرفته نشده
باشد و اکثریت و اقلیت در اصل حقانیت اختلاف داشته باشند، که در این صورت، ملاك دلیل عقلی و نقلی است و نظر اکثریت
نمیتواند حقانیّت را ثابت کند. به عبارت دیگر، اکثریت در امور اجرایی و سلیقهاي ملاك است، نه در امور عقیدتی و زیربنایی و
استدلالی. ص: 198 آموزهها و پیامها: 1. گمانهزنی و اعتماد به حدسها، یکی از عوامل گمراهی است.
2. ملاك حقانیّت راه خداست، نه اکثریت عددي. 3. پیروي از نظر و رأي اکثریت غیرمتخصص، لازم نیست؛ چون گاهی انسان را
منحرف میسازد. *** قرآن کریم در آیهي صد و هفدهم سورهي انعام به آگاهی بیشتر خدا از افراد اشاره میکند و میفرماید:
117 . إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ مَن یَضِلُّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ براستی که پروردگارت خود، به کسی که از راهش گمراه گشته،
اشاره به آن است که ،«. خدا داناتر است » داناتر است؛ و (همچنین) او به (حال) ره یافتگان داناتر است. نکتهها و اشارهها: 1. تعبیر
انسانها با عقل خود حقایقی را درك میکنند و هدایت و گمراهی را میفهمند، اما قلمرو شناخت عقل بشري محدود است و
گاهی هم دچار خطا میشود و نیاز به راهنمایی و رهبري دارد، اما خدا با علم بیکران و خطاناپذیر خود به همهي امور داناتر است.
را بهتر از همه میشناسد؛ زیرا هدایت و گمراهی امري درونی است که در بسیاري از موارد، «1» 2. خدا گمراهان و هدایت یافتگان
اطلاع از آن (به ویژه در مورد منافقان) مشکل است؛ از این رو هر کس میتواند ادعاي خلاف واقع کند. تفسیر قرآن مهر جلد
ششم، ص: 199 آموزهها و پیامها: 1. خدا را به دانایی و اعلمیت بشناسید. 2. (ادعاهاي بیمورد نکنید که) خدا از حال هدایت
یافتگان و گمراهان آگاهتر است. *** قرآن کریم در آیهي صد و هیجدهم سورهي انعام به رنگ الهی غذاي مؤمنان اشاره میکند
و میفرماید: 118 . فَکُلُواْ مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ إِن کُنتُم بِئَایتِهِ مُؤْمِنِینَ پس اگر به آیات او ایمان دارید، از (گوشت) آنچه نام خدا
(به هنگام سر بریدن) بر آن برده شده، بخورید! نکتهها و اشارهها: 1. یکی از عبادتهاي مشرکان عرب آن بود که حیوانات را براي
بتها قربانی میکردند و از گوشت آنها به عنوان تبرّك میخوردند و از آنجا که این عمل قسمتی از آداب بتپرستی و شرك
2. ایمان «2» . و اشاره کرد که از گوشتهایی که به نام غیرخدا سربریده شده، نخورید «1» بود، قرآن کریم با آن به مبارزه برخاست
تنها در ادّعا، گفتار و عقیده نیست، بلکه باید در صحنهي عمل نیز آشکار گردد؛ از این رو، کسی که به خدا ایمان دارد، تنها از
3. اعلام نام خدا، در هنگام سر گوشتهایی میخورد که نام خدا بر آنها برده شده است. ص: 200
بریدن حیوان، یکی از معیارهاي حلال بودن گوشت است. این به خاطر تأثیرات معنوي و اخلاقی و تحکیم پایهي توحید و نفی
شرك است که در اعلام نام خدا وجود دارد. آري، غذاي مؤمنان نیز جهتدار است، بلکه لازم است مسلمانان در همهي امور،
. جهت خدایی داشته باشند. آموزهها و پیامها: 1. توحید، تنها یک مسألهي ذهنی نیست، بلکه در عمل کرد انسان هویدا میشود. 2
3. غذاي خود را جهتدار کنید و رنگ الهی به آن بزنید. *** قرآن کریم در آیهي صد و «1» . تغذیهي حلال، نشانهي ایمان است
صفحه 56 از 90
نوزدهم سورهي انعام قوانین مربوط به گوشت حیوانات را توضیح میدهد و با اشاره به نقش هواي نفس و جهل در گمراهی
میفرماید: 119 . وَمَا لَکُ مْ أَلَّا تَأْکُلُواْ مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَکُم مَّا حَرَّمَ عَلَیْکُمْ إِلَّا مَا اضْ طُرِرْتُمْ إِلَیْهِ وَإِنَّ کَ ثِیراً لَّیُضِ لُّونَ
بِأَهْوَائِهِم بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِینَ وشما را چه شده که از (گوشت) آنچه نام خدا بر آن برده شده، نمیخورید؟! و حال
آنکه بیقین (خدا) آنچه را بر شما حرام کرده، برایتان تشریح نموده است! مگر آنچه را که به (خوردن) آن ناچار شدید، (که در این
صورت حرام نیست.) و قطعاً بسیاري (از مردم)، بخاطر هوسهایشان بدون هیچ دانشی (دیگران را) گمراه میسازند؛ براستی که
پروردگارت، خود به (حال) تجاوزکاران داناتر است. ص: 201 نکتهها و اشارهها: 1. این آیه نیز
یعنی از «1» ؛ همچون آیهي قبل، بر خوردن گوشت تأکید میورزد، اما این دستور واجب نیست، بلکه مقصود بیان مفهوم جمله است
2. اضطرار به خوردن گوشتهاي حرام، «2» . گوشتهایی بخورید که نام خدا بر آن برده شده و از غیر آن نخورید، که حرام است
گاهی در اثر گرفتاري در بیابان و یا گرسنگی شدید و یا مجبور شدن انسان به وجود میآید، که در این صورت، استفاده از
گوشتهایی که نام خدا بر آنها برده نشده، در حدّ ضرورت جایز است؛ چرا که حفظ جان انسان مهمتر است. 3. یکی از عوامل
گمراهی انسانها، هواپرستی جاهلانه است؛ البته هواپرستی غالباً با نادانی و جهل توأم است، اما آیهي فوق، براي تأکید بیشتر، این
دو را همراه یکدیگر آورده است. 4. علم حقیقی با هواپرستی سازگار نیست و هر جا که با هم سازگار شوند، روشن میشود که
آن نوعی جهل است، نه علم. 5. در تفسیرها آمده که آیهي فوق اشاره به این است که مشرکان عرب در مورد خوردن گوشتهاي
حیوانات مرده، چنین استدلال میکردند که آیا ممکن است حیواناتی را که خودمان میکشیم حلال بدانیم، اما آنچه را که تفسیر
قرآن مهر جلد ششم، ص: 202 خداي ما کشته است، حرام بدانیم؟ چرا شما مسلمانان از حیواناتی که پروردگارتان کشته است
این استدلال مشرکان نوعی سفسطه بود؛ چرا که خدا حیوان مرده را سر نبریده است تا با حیوان سر بریده مقایسه «1» ؟ نمیخورید
آموزهها و «2» . شود؛ علاوه بر، حیوان مرده کانون بیماريهاست و غالباً گوشت آن فاسد است از این رو خوردن آن ممنوع است
2. هواپرستی و نادانی از عوامل «3» .( پیامها: 1. حرام و حلال، رنگ الهی داشته باشد (و تحریمهاي بیاساس نکوهیده است
گمراهی مردم است. 3. تجاوزکاران تحت نظر خدا هستند (و به حسابشان رسیدگی خواهد شد). 4. در جایی که جان شما در خطر
است، میتوانید از غذاي حرام بخورید. *** قرآن کریم در آیهي صد و بیستم سورهي انعام در مورد گناهان آشکار و پنهان هشدار
میدهد و میفرماید: 120 . وَذَرُواْ ظهِرَ الْإِثْمِ وَ بَاطِنَهُ إِنَّ الَّذِینَ یَکْسِبُونَ الْإِثْمَ سَیُجْزَوْنَ بِمَا کَانُواْ یَقْتَرِفُونَ و گناه را، آشکار و پنهانش
را رها کنید، [چرا] که کسانی که گناه را کسب میکنند، بزودي در برابر آنچه همواره بدست میآوردند، مجازات خواهند شد.
و یا «1» ممکن است اشاره به گناهان آشکار و پنهان « ظاهر و باطن » ص: 203 نکتهها و اشارهها: 1. تعبیر
گناهانی باشد که با اعضاي بدن انجام میگیرد، در مقابل گناهان درونی، مثل عقیده به شرك. یعنی مفهوم آیهي فوق وسیع است و
اشارهي لطیفی دارد به این که مردم « کسب گناه » یک قانون کلی را بیان میکند که همهي این موارد را شامل میشود. 2. تعبیر
همچون بازرگانانی هستند که در بازار جهان گام مینهند و سرمایهي عمر، عقل و جوانی و نیروهاي خود را هزینه میکنند و بهجاي
ممکن است اشاره به این ،«. به زودي جزاي خود را خواهند دید » آن سعادت و افتخار و یا گناه و عذاب کسب میکنند. 3. تعبیر
باشد که قیامت هر چند در نظر بعضی دور است، در حقیقت بسیار نزدیک است. و یا اشاره به این باشد که اکثر مردم، در همین
آموزهها و «2» . زندگی دنیا، قسمتی از نتایج اعمال زشت خویش را به صورت واکنشهاي فردي و اجتماعی دریافت میکنند
پیامها: 1. اسلام به تربیت و پاکی ظاهري و باطنی، هر دو توجه دارد. 2. مجازاتهاي الهی، پیامد عملکرد شماست. 3. دست از گناه
4. دستآورد شما در زندگی، گناهآلود نباشد (وگرنه بردارید، چه آشکارا و چه پنهان. ص: 204
گرفتار پیامدهاي آن میشوید). *** قرآن کریم در آیهي صد و بیست و یکم سورهي انعام بار دیگر بر قوانین خوردن گوشت
پافشاري میکند و با هشدار در مورد توطئههاي شیطانی میفرماید: 121 . وَلَا تَأْکُلُواْ مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ
صفحه 57 از 90
الشَّیطِینَ لَیُوحُونَ إِلَی أَوْلِیَائِهِمْ لِیُجَ دِلُوکُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لَمُشْرِکُونَ و از (گوشت) آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخورید! و
قطعاً این (کار) نافرمانی است؛ و قطعاً شرورهاي (شیطان صفت) به سوي دوستانشان اشاره سریع پنهانی القاء میکنند، تا با شما ستیز
کنند، و اگر از آنان اطاعت کنید قطعاً شما مشرکید. نکتهها و اشارهها: 1. حیوانی که بدون ذکر نام خدا سر بریده شود، حرام است
و خوردن گوشت آن جایز نیست. 2. وحی به معناي اشارهي سریع و مخفیانه است و در اینجا مقصود از وحی، همان اشارات سریع
به دوستان خود میکنند تا با مسلمانان مجادله و بحث و ستیز نمایند. «1» و مخفیانه و الهامهایی است که شیطانها و شیطانصفتان
ص: 205 آموزهها و پیامها: 1. بردن نام خدا در هنگام سر بریدن حیوانات، تشریفات نیست، بلکه «2»
امري لازم است که ترك آن گناه و نافرمانی است. 2. اطاعت از الهامات شیطانی، انسان را به شرك میکشاند. 3. بحث و ستیز در
قوانین الهی از حربههاي شیطانی است. 4. در غذا خوردن، تعهّد دینی و مرزهاي اعتقادي را رعایت کنید. 5. مواظب توطئههاي
شیطانی باشید. *** قرآن کریم در آیهي صد و بیست و دوم سورهي انعام به دو گروه مؤمنان نورانی و کافران ظلمانی اشاره
میکند و با بیان نقش احیاگري ایمان میفرماید: 122 . أَوَ مَن کَ انَ مَیْتاً فَأَحْیَیْنهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَن مَّثَلُهُ فِی
الظُّلُمتِ لَیْسَ بخَارِجٍ مِّنْهَا کَ ذلِکَ زُیِّنَ لِلْکفِرِینَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ و آیا کسی که مرده بود، و او را زنده کردیم، و نوري برایش قرار
دادیم که بوسیله آن در (میان) مردم راه برود، همانند کسی است که مَثَل او در تاریکیهاست در حالی که از آن بیرون آمدنی
نیست؟! این گونه براي کافران آنچه را همواره انجام میدادند، آراسته شده است. شأن نزول: حکایت شده است که ابو جهل، از
دشمنان سرسخت اسلام، روزي پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را سخت آزار داد و حمزه، عموي شجاع پیامبر، از ماجرا اطلاع
یافت و با ابوجهل به سختی برخورد کرد و کسی جرئت نکرد از ابو جهل دفاع کند. بعد از این ماجرا، حمزه خدمت پیامبر صلی الله
علیه و آله رسید و مسلمان شد. این افسر رشید اسلام تا واپسین دم حیات از آیین اسلام دفاع کرد و در این راه تفسیر قرآن مهر جلد
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه کافران به «1» . ششم، ص: 206 شربت شهادت نوشید. آیهي فوق در بارهي این حادثه فرود آمد
مردگانی تشبیه شدهاند که در تاریکی به سر میبرند و مؤمنان به زندگانی تشبیه شدهاند که نور دارند. آري؛ مؤمنان با نور ایمان
اعم از مادي و معنوي است؛ یعنی « حیات » و « مرگ » 2. در قرآن کریم «2» . زنده میشوند و کافران همچون مردگان متحرك هستند
گاهی مرگ به معناي مرگ معنوي و کفر آمده و حیات به معناي ایمان به کار رفته است. آري؛ ایمان یک عقیدهي خشک و الفاظ
تشریفاتی نیست، بلکه به منزلهي روحی است که در کالبد بی جان افراد دمیده میشود و چشم آنها را بینا و گوش آنها را شنواي
،«. ما او را زنده کردیم » حقایق میکند، به طوري که آثار حیات در تمام شئون زندگی انسان مؤمن هویدا میشود. 3. از تعبیر
استفاده میشود که هر چند ایمان آوردن با کوشش خود انسان صورت میگیرد، تا کششی از طرف خدا نباشد، کوششهاي انسان
تا که از جانب معشوق نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره «3» . به جایی نمیرسد. آري؛ ارشاد و هدایت در حقیقت کار خداست
در آیهي فوق چیست؟ ممکن است منظور، قرآن یا تعلیمات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و یا « نور » به جایی نرسد 4. مقصود از
همان درك تازه و روشنبینی خاصی باشد که ایمان به انسان میبخشد و افق دید او را گسترش میدهد تا از بسیاري از اشتباهات
مصون بماند. 5. در احادیث متعددي حکایت شده که مقصود از نور در آیهي فوق، ولایت، امامت و امام علی علیه السلام است که
روشن است که این گونه روایات برخی «1» . مردم به وسیلهي آنها هدایت میشوند و هر کس آنها را نشناسد در تاریکی میماند
همانند کسی که » مصادیق کامل نور را در آیهي فوق بیان میکند، ولی معناي آیه منحصر به این موارد نیست. 6. مقصود از جملهي
یا آن است که این افراد چنان در تاریکی بدبختی فرو رفتهاند که وضعشان ضرب المثلی شده است و یا ،«. مَثَل او در تاریکیهاست
مقصود آن است که از هستی این افراد چیزي جز یک شبح و قالب و مثال و مجسمه باقی نمانده است و هیکلی بیروح و مغزي
جمع است؛ زیرا ایمان یک حقیقت است و منبع نور، « ظُلُمات » مفرد ولی واژهي « نور » 7. در آیهي فوق، واژهي «2» . بیفکر دارند
خداي واحد است و نور رمز وحدت و یگانگی است، اما کفر سرچشمهي پراکندگی و تفرقه است و ظلمتهاي گوناگون، همچون
صفحه 58 از 90
شرك، جهل و خرافات را شامل میشود؛ حق یکی است اما باطلها بسیارند. 8. در آیهي فوق بیان شده که اعمال زشت کافران
براي آنان آراسته شده ص: 208 است؛ یعنی با تکرار اعمال زشت، تدریجاً از زشتی آنها در نظرشان
کاسته میشود و کمکم به صورت کار خوبی جلوه مینماید. آموزهها و پیامها: 1. ایمان حیاتآفرین است (و انسان و جامعه را
زنده و شاداب میکند). 2. کافران مردگان متحرك هستند. 3. کفر انسان را به تاریکیها و کژبینی سوق میدهد. 4. اگر میخواهید
از تاریکیها به سوي نور بروید، ایمان آورید. 5. با نور الهی (ایمان و قرآن) زنده و پویا شوید. *** قرآن کریم در آیهي صد و
بیست و سوم سورهي انعام به نقش خلافکاران بزرگ در فساد شهرها و خود فریبی آنان اشاره میکند و میفرماید: 123 . وَکَذلِکَ
جَعَلْنَا فِی کُلِّ قَرْیَۀٍ أَکبِرَ مُجْرِمِیهَا لِیَمْکُرُواْ فِیهَا وَمَا یَمْکُرُونَ إِلَّا بِأَنفُسِهِمْ وَمَا یَشْعُرُونَ و این گونه در هر آبادي گناهکاران بزرگش را
قرار دادیم، تا (سرانجام کارشان این شد) که در آنجا به فریب (مردم) پرداختند؛ و [لی جز خودشان را فریب نمیدهند و حال آنکه
(با درك حسّی) متوجه نمیشوند. نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي قبل به ابو جهل و ستیز او با اسلام اشاره شد و در این آیه اشاره
شده که وجود ابو جهل چیز تازهاي نیست و در هر شهري، در برابر حق، چنین مهرههاي فاسدي وجود دارند. 2. هر کاري با استفاده
از امکانات الهی صورت میگیرد و خدا سرچشمهي تمام قدرتها و علت العلل است؛ پس همهي کارها را میتوان به خدا نسبت
3. مفاسد «. ما در هر شهري بزرگان ص: 209 گناهکار قرار دادیم » : داد. به همین دلیل در آیه میفرماید
با انواع نیرنگها، راه خدا را دگرگون «1» و بدبختیهاي اجتماعی از سردمداران فاسد ملتها سرچشمه میگیرد و آنان سرانجام
4. سردمداران کفر به خودشان نیرنگ میزنند؛ زیرا «2» . میسازند و راهزنِ راه حق میشوند و با بندگان خدا نیرنگ میبازند
سرمایههاي وجودي خویش را در مسیري به کار میبرند که نه تنها سودي به حال آنها ندارد، بلکه بار مسئولیت آنها را بیشتر
میکند. گر شود بیمار، دشمن با طبیب ور کند کودك عداوت با ادیب در حقیقت رهزن جان خودند راه عقل و جان خود را خود
زدند (مولوي) 5. سردمداران فاسد نه تنها به خود زیان میرسانند، بلکه در نادانی هم هستند و نمیدانند که به خود نیرنگ میزنند
و این جهل مرکب است. نیست خفاشک عدوّ آفتاب او عدوّ خویش آمد در حجاب (مولوي) آموزهها و پیامها: 1. مکر و تزویر،
حربهي خلافکاران بزرگ است. 2. آموزهي جامعهشناختی آیه آن است که عوامل فساد جامعه را در خلافکاران بزرگ جست وجو
کنید. 3. پیام روانشناختی آیه آن است که رهبران خلافکار، خودفریب و گرفتار جهل مرکّب هستند. *** تفسیر قرآن مهر جلد
ششم، ص: 210 قرآن کریم در آیهي صد و بیست و چهارم سورهي انعام به انتصابی بودن مقام رسالت و بهانهتراشی سردمداران
کفر و کیفر آنان اشاره میکند و میفرماید: 124 . وَإِذَا جَ آءَتْهُمْ ءَایَۀٌ قَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ حَتَّی نُؤْتَی مِثْلَ مَآ أُوتِیَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ
یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَیُصِیبُ الَّذِینَ أَجْرَمُواْ صَغَارٌ عِندَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِیدُ بِمَا کَانُواْ یَمْکُرُونَ و هنگامی که آیهاي براي آنان بیاید، میگویند:
خدا داناتر است که رسالتش را «. ایمان نمیآوریم، تا اینکه همانند چیزي که به فرستادگان خدا داده شده، به ما (هم) داده شود »
کجا قرار دهد؛ بزودي کسانی را که خلافکاري کردند، به سزاي اینکه همواره فریبکاري میکردند، در پیشگاه خدا خواري و
عذابی شدید خواهد رسید. شأن نزول: حکایت شده که ابو جهل میگفت: ما و طایفهي بَنی عبد مناف، در همه چیز با هم رقابت
داشتیم، تا اینکه آنان ادعا کردند که پیامبري از میان ما برخاسته که به او وحی میشود؛ اما ممکن نیست که ما به او ایمان آوریم،
این آیه فرود آمد و با اشاره به این سخنان باطل، به آنها پاسخ داد. نکتهها و اشارهها: «1» . مگر اینکه بر ما نیز همانگونه وحی شود
1. اعطاي مقام رسالت، وابسته به آمادگی روحی، پاکی ضمیر، فکر بلند، سجایاي اصیل انسانی و تقواي فوق العادهي افراد است و با
این ویژگیهاست ص: 211 که فرد به مقام عصمت میرسد و کسی جز خدا از آن مقام اطلاع ندارد،
زیرا صفتی باطنی و درونی است؛ به همین دلیل، انتخاب پیامبران به دست خداست و خدا میداند که این رسالت را در چه جایی
قرار دهد و به چه کسی عنایت کند. 2. سردمداران کفر میخواستند با کارهاي خلاف خود مقام و بزرگی خود را حفظ کنند، ولی
در پیشگاه الهی به شدت تحقیر خواهند شد و از آنجا که تلاش آنان در راه باطل، شدید بود، عذاب آنان نیز شدید خواهد بود.
صفحه 59 از 90
اشارهي لطیفی وجود دارد و آن این که انسان در ذات خود پیوندي « جرم » آري؛ جرم افراد با کیفر الهی تناسب دارد. 3. در واژهي
آموزهها و پیامها: 1. مقام «1» . با حق و پاکی و عدالت دارد و جرم و خلافکاري و گناه، انسان را از این فطرت الهی جدا میسازد
نبوّت، انتصابی آگاهانه است (نه دلخواه افراد). 2. کافران، در برابر رهبران الهی بهانهتراشی میکنند. 3. نتیجهي خلافکاري و
استکبار در برابر رهبران الهی، ذلّت در پیشگاه خداست. 4. نیرنگبازي نکنید که گرفتار عذاب شدید میشوید. *** قرآن کریم
در آیهي صد و بیست و پنجم سورهي انعام به امدادهاي الهی براي حقطلبان و سلب توفیق از حقستیزان اشاره میکند و میفرماید:
125 . فَمَن یُرِدِ اللَّهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلمِ وَمَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ 0 صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً ص: 212
کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَآءِ کَ ذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لَایُؤْمِنُونَ و هر کس را که خدا بخواهد راهنماییش کند، سینهاش را
براي (پذیرش) اسلام میگشاید؛ و هر کس را که بخواهد (بخاطر اعمالش) در گمراهیاش وا نهد، سینهاش را تنگِ تنگ میکند،
. گویا میخواهد در آسمان بالا برود؛ این گونه خدا پلیدي را بر کسانی که ایمان نمیآورند قرار میدهد. نکتهها و اشارهها: 1
مقصود از این آیه فراهم ساختن مقدمات هدایت براي گروهی است که خود را براي پذیرش حق آماده میکنند، و از بین بردن
زمینهي هدایت براي کسانی که با کردار خود، عدم آمادگی خویش را اعلام کردهاند؛ پس در حقیقت این مقدمات و هدایت و
در این آیه کنایه از روح و « سینه » گمراهی را خودشان خواستهاند و در پیمودن مسیر هدایت و گمراهی مجبور نیستند. 2. واژهي
آري؛ پذیرش «1» . فکر انسان است و مقصود از گشاده ساختن آن، همان وسعت روح و بلندي فکر و گسترش افق عقل آدمی است
حق، به ایثار و گذشتن از منافع شخصی نیاز دارد، که جز صاحبان ارواح وسیع و افکار بلند براي آن آمادگی ندارند. این نکتهي
روانشناختی مهمی است که قرآن بیان کرده است. 4. کافران لجوج، فکرشان بسیار کوتاه و روحشان کوچک و ناتوان است و
آري؛ ضیق صدر (: تنگی سینه) یکی از کیفرهاي الهی است. 5. شرح صدر یکی از مواهب «2» . کمترین گذشتی در زندگی ندارند
حکایت شده: هنگامی که «1» . الهی است که به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله داده شده ص: 213 بود
نوري است که خدا در قلب هر » : آیهي فوق فرود آمد، از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدند، شرح صدر چیست؟ پیامبر فرمودند
باز پرسیدند: آیا شرح صدر نشانهاي دارد که با آن شناخته «. کس بخواهد میافکند و در پرتو آن، روح او وسیع و گشاده میشود
آري نشانهاش توجه به سراي جاویدان و دامن برچیدن از زَرق و برق دنیا و آماده شدن براي مرگ است، پیش از » : شود؟ فرمودند
آري کسی که به ضیق صدر و تنگی روح و کوتاهی فکر مبتلا شود، نمیتواند جز دنیا را ببیند، ولی «2» «. آنکه مرگ فرا رسد
کسی که شرح صدر و روح گشاده و فکري بلند دارد، حقایق جهان دیگر را بهراحتی میپذیرد و براي آن آماده میشود. 6. در
حدیثی نیز از امام صادق علیه السلام حکایت شده که خدا هنگامی که بخواهد به کسی خیري عطا کند، به او شرح صدر براي
اسلام میدهد؛ و هنگامی که چنین شد، زبانش به حق گشوده میشود و قلبش با حق پیوند میخورد؛ پس طبق حق عمل میکند و
هنگامی که اینگونه شد اسلام او کامل میشود و اگر با این حال بمیرد از مسلمانان حقیقی است. اما هنگامی که خدا نخواهد به
کسی خیري عطا کند، او را به حال خود وا میگذارد، پس سینهاش تنگ میشود و اگر حق را به زبان بگوید، قلبش با آن پیوند
7. در این آیه انسانهاي بیایمان به کسانی «1» .... نمیخورد و در نتیجه، بدان عمل ص: 214 نمیکند
تشبیه شدهاند که میخواهند در آسمان بالا روند. این تشبیه چند وجهِ شبَه دارد: الف) رفتن به آسمان کار مشکلی است و پذیرش
حق نیز براي کافران لجوج مشکل است. ب) رفتن به آسمان سبب سختی تنفس میشود، چون اکسیژن در لایههاي بالاي جوّ زمین
بیان این تشبیه در آن » : کمتر است؛ پذیرش حق براي انسانهاي کافر نیز سبب تنگی سینه میشود. 8. صاحب تفسیر نمونه مینویسد
روز که هنوز این واقعیت علمی (تنگی نفس در آسمان، در اثر کمبود اکسیژن) به ثبوت نرسیده بود، در حقیقت از معجزات علمی
آموزهها و پیامها: 1. قبول حق نیاز به زمینهي درونی و ظرفیت روحی دارد که خدا به انسانهاي مؤمن «2» «. قرآن محسوب میشود
عطا میکند. 2. کمظرفیتی روحی، نوعی پلیدي درونی است که انسانهاي بیایمان گرفتار آن میشوند. 3. اگر هدایت الهی را
صفحه 60 از 90
میطلبید، در پی شرح صدر (و ظرفیتهاي وحی بالاتر) باشید. 4. مطالب را با مثالهاي محسوس براي مردم بیان کنید. *** تفسیر
قرآن مهر جلد ششم، ص: 215 قرآن کریم در آیهي صد و بیست و ششم سورهي انعام به راه مستقیم الهی و رابطهي آیات الهی با
بیداردلی اشاره میکند و میفرماید: 126 . وَهذَا صِ رطُ رَبِّکَ مُسْتَقِیماً قَدْ فَصَّلْنَا الْآیتِ لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ و این راه راست پروردگار
توست؛ بیقین آیات (خود) را براي گروهی که پند میگیرند، تشریح کردیم. نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از راه مستقیم الهی در
. است که در آیهي قبل مطرح شد. 2 « سنت الهی در مورد امداد حقطلبان و سلب توفیق از حقستیزان » و یا « اسلام و قرآن » ، این آیه
آیات الهی براي همهي انسانها آمده و بیان شده اما گروهی که بیداردل و اهل تذکّر و توجه باشند، از آن بهره میبرند و افراد
غافل کمتر استفاده میکنند. آموزهها و پیامها: 1. راه راست و آیات الهی براي بیداردلان واضح است. 2. اگر میخواهید از آیات
الهی بهره ببرید، بیداردل و اهل توبه و تذکر باشید. *** قرآن کریم در آیهي صد و بیست و هفتم سورهي انعام به موهبتهاي الهی
بیداردلان نیککردار اشاره میکند و میفرماید: 127 . لَهُمْ دَارُ السَّلمِ عِندَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِیُّهُم بِمَ ا کَ انُواْ یَعْمَلُونَ براي آنان نزد
پروردگارشان سراي سلامت خواهد بود؛ و به [پاداش آنچه همواره انجام میدادند، او سرپرست (و یاور) آنهاست. تفسیر قرآن مهر
جلد ششم، ص: 216 نکتهها و اشارهها: 1. انسان وقتی در آرامش است که رهبر و سرپرست او شخصی کریم و عادل و مکان او نیز
امن باشد. براي انسانهاي بیداردل، هم خانهي امن و امان فراهم آمده و هم این افتخار نصیب آنان شده که سرپرستیشان با خدا
در اصل به معناي سلامتی از هر آفت « سلام » باشد؛ البته همهي این پاداشها به خاطر اعمال نیک مؤمنان بیداردل است. 2. واژهي
ظاهري و باطنی است و سلامت حقیقی فقط در بهشت است؛ چون در آنجا بقاي بدون فنا، غناي بدون فقر، عزّت بدون ذلت، و
در آن جا از جنگ، خونریزي، خشونت، رقابتهاي ناسالم و طاقت فرسا، دروغ و «1» . سلامت بدون ناراحتی و بیماري است
نوعی لطف « نزد پروردگارشان » تهمت و حسد و کینه و غم و اندوه خبري نیست و از هر نظر آرامش در انتظار انسان است. 3. تعبیر
از نعمتهاي « سایهي لطف پروردگار بودن » و مرحمت الهی را میرساند که این خانهي سلامت، در نزد پروردگار آنهاست؛ و در
دیگر بالاتر است. آموزهها و پیامها: 1. بیداردلان، در سایهي لطف الهی و تحت سرپرستی اویند. 2. بهشت را به بها میدهند (نه به
بهانه). 3. اگر الطاف الهی را میطلبید، بیداردل و نیککردار باشید. *** قرآن کریم در آیهي صد و بیست و هشتم سورهي انعام به
.128 سودجویی گمراهان از همدیگر و فرجام عذابآلود آنان اشاره میکند و میفرماید: ص: 217
وَیَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً یمَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَکْثَرْتُم مِّنَ الْإِنسِ وَقَالَ أَوْلِیَاؤُهُم مِّنَ الْإِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَآ أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ
لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاکُمْ خلِدِینَ فِیهَآ إِلَّا مَا شَآءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ و در روزي که (خدا) همه آنان را گرد میآورد، (میگوید:) اي
اي پروردگار ما! برخی ] » : گروه (شیاطینِ) جنّ، بیقین از انسان (ها پیروان) فراوان یافتید. و پیروان آنان از میان انسان [ها] میگویند
آتش جایگاه » : خدا) میگوید ) «. از ما از برخی [دیگر] بهره برداري کردیم؛ و به سرآمدمان که براي ما مقرّر داشتی، رسیدیم
. براستی که پروردگارت فرزانهاي داناست. نکتهها و اشارهها: 1 «. شماست؛ در حالی که در آن ماندگارید، مگر آنچه خدا بخواهد
از شیطانهاي جن و انسانهاي پیرو آنان در برابر هم ایستادهاند و «1» این آیه صحنهاي از قیامت را یادآوري میکند که گروههایی
از آنان پرسش میشود. حکایت این جریان به آنان هشدار میدهد که تنها به این چند روز زندگی دنیا ننگرند و به پایان کار نیز
همان شیطان معروفی که آدم علیه السلام را فریب داد، نیز ،« ابلیس » در اصل به معناي موجود ناپیداست و « جِن » بیندیشند. 2. واژهي
و رئیس شیطانهاست. آري؛ جنها هم مثل انسانها مکّلف و مختار هستند و کیفر و پاداش دارند. 3. شیطانهاي «2» از جنس جن
جنّی و انسانهاي پیرو آنها از همدیگر بهره میبرند؛ ص: 218 یعنی آن رهبران فاسد بر آنان حکومت
میکنند و به وسیلهي پیروان خویش، اهداف خود را دنبال میکنند و انسانهاي منحرف نیز بر اثر وسوسههاي شیطانی از کارهاي
یا اشاره به آن است که خدا هر گاه بخواهد میتواند عذاب را تغییر ،«. مگر آنچه خدا بخواهد » زشت خود لذت میبرند. 4. جملهي
دهد و سلب قدرت از او نشده است و یا اشاره به آن است که برخی از این افراد استحقاق عذاب طولانی ندارند و ممکن است
صفحه 61 از 90
دادگاه و بازخواست الهی علنی است و «2» ، 5. وقتی مرگ همهي افراد رسید و رستاخیز برپا شد «1» . مشمول عفو الهی قرار گیرند
خدا آورده شده که شاید « علم » و « حکمت » همهي انسانها و جنها یکجا جمعآوري میشوند. 6. در پایان آیهي فوق دو صفت
. اشاره به آن باشد که بخشش بر اساس حکمت و حساب است و خدا به خوبی از موارد آن آگاه است. آموزهها و پیامها: 1
رستاخیز روزگرد آمدن همگان و پاسخگویی و کیفر گمراهان است. 2. انگیزهي شیطانصفتان و پیروان آنها، کامگیري و
بهرهبرداري از همدیگر است. 3. ارادهي الهی آزاد و براساس حکمت و علم است. 4. اگر میخواهید گرفتار عذاب الهی نشوید،
پیرو و دوست شیطان نباشید. *** ص: 219 قرآن کریم در آیهي صد و بیست و نهم سورهي انعام به
سنت الهی در مورد ستمگران اشاره میکند و میفرماید: 129 . وَکَذلِکَ نُوَلِی بَعْضَ الظلِمِینَ بَعْضاً بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ و اینگونه برخی
« ظالم » ستمگران را به (سزاي) آنچه همواره بدست میآوردند، بر برخی [دیگر] میگماریم. نکتهها و اشارهها: 1. پیروان شیطانها
اند؛ چه ظلمی بالاتر از اینکه انسان، با قبول رهبري شیطانصفتان، خود را از تحت ولایت خدا خارج سازد. 2. صحنهي رستاخیز
صحنهي واکنشها و عکس العملهاست و آنچه در آنجا وجود دارد، انعکاسی از اعمال ما در این دنیاست؛ هر کس در دنیا از
ولایت خدا خارج شود و تحت ولایت شیطانها قرار گیرد، در آخرت نیز تحت ولایت همانها قرار میگیرد. 3. آیهي فوق اشاره به
. این سنت الهی است که سرانجام، ستمکاران در درّهي بدبختی سقوط خواهند کرد و نتیجهي اعمال خویش را خواهند دید. 4
برخی از مفسران آیهي فوق را مربوط به دنیا و تسلط ستمگران بر همدیگر دانستهاند و برآناند که کامجوییها، زمینهساز سلطهي
ستمگران است و این نتیجهي رفتار خود مردم است. 5. در احادیث آمده است: کسانی که امر به معروف و نهی از منکر را ترك
کنند و کسانی که حقوق مالی خمس و زکات را نپردازند و کسانی که به ستمگران کمک کنند، کیفرشان تسلّط ستمگران بر آنان
. ص: 220 آموزهها و پیامها: 1. (گاهی) تسلّط ستمکاران بر افراد، نتیجهي کردار آنهاست. 2 «1». است
ستمکاران را به ستمکاران واگذارید. *** قرآن کریم در آیهي صد و سیام سورهي انعام به اتمام حجت الهی بر مردم اشاره
میکند و میفرماید: 130 . یمَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ أَلَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِّنکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکمْ ءَایتِی وَیُنذِرُونَکمْ لِقَآءَ یَوْمِکُمْ هذَا قَالُواْ شَ هِدْنَا
عَلَی أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَوةُ الدُّنْیَا وَشَ هِدُواْ عَلَی أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کَ انُواْ کفِرِینَ (در قیامت خدا میفرماید:) اي گروه جنّ و انسان! آیا
فرستادگانی از شما برایتان نیامد که آیات مرا براي شما حکایت میکردند، و به شما نسبت به ملاقات این روزتان هشدار میدادند؟!
و زندگی پست (دنیا) آنان را فریب داد. و به زیان خودشان گواهی میدهند «. بر زیان خودمان گواهی میدهیم » : (آنان) میگویند
که آنان (خود) کافر بودند. نکتهها و اشارهها: 1. سدّ بزرگ راه سعادت انسانها، دلبستگی و تسلیم بیقید و شرط در برابر مظاهر
جهان ماده است که انسان را به زنجیر اسارت میکشاند و او را به هر گونه ستم و خودخواهی و طغیان فرا میخواند. 2. جنها مثل
انسانها مکلّف هستند و فرستادگانی به سوي آنان رفتهاند که میبایست به نداي آنان پاسخ مثبت میدادند و ایمان میآوردند.
و یا -«1» پیامبران و فرستادگان جن، ممکن است از جنس خود آنها بوده باشند- همانطور که در برخی احادیث اشاره شده است
پیامبران بشر مأمور ص: 221 دعوت آنان شده باشند. 3. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله براي همهي
انسانها و جن مبعوث شدهاند و قرآن و اسلام براي همه حجت بوده است. این حقیقت از آیات سورهي جن و برخی احادیث به
آموزهها و پیامها: 1. فریبکاري دنیا مانع پندپذیري است و افراد را به کفر میکشاند. 2. به هشدارهاي «1» . خوبی استفاده میشود
رهبران الهی و آیات خدا توجه کنید (تا در رستاخیز پشیمان نشوید). 3. رهبران و مبلغان دینی آیات الهی را بر مردم بخوانند و در
مورد رستاخیز به آنان هشدار دهند (تا حجّت تمام شود). *** قرآن کریم در آیهي صد و سی و یکم سورهي انعام به یک سنت و
قانون کلی الهی در مورد نابودي شهرها اشاره میکند و میفرماید: 131 . ذَلِک أَن لَّمْ یَکُن رَّبُّک مُهْلِک الْقُرَي بِظلْمٍ وَ أَهْلُهَا غَفِلُونَ
این (اتمام حجت بدان سبب است) که پروردگارت نابود کننده (مردم) آباديها به ستم نبوده، در حالی که اهلش غافل باشند.
نکتهها و اشارهها: 1. مقصود آیه آن است که خدا ستمکاران را، در حال غفلت و پیش از فرستادن پیامبران و اتمام حجت، مجازات
صفحه 62 از 90
نمیکند؛ و یا این است که خدا افراد غافل را از روي ستم کیفر نمیدهد؛ چون کیفر دادن افراد در حال غفلت ظلم است و خدا برتر
. ص: 222 البته مانعی ندارد که آیه به هر دو معنا اشاره داشته باشد. 2 «2» . از آن است که ستم کند
آیهي فوق به این سنت و قانون کلی الهی اشاره دارد که خدا نخست با فرستادن پیامبران راه را نشان میدهد و هشدار میدهد و
اتمام حجت میکند و چنانچه مردم پس از آن انکار و لجاجت کردند، کیفرشان میدهد. این سنت الهی است و در آیات دیگر
3. کیفرهاي الهی به خاطر مقام ربوبیت خداست؛ یعنی ربّ بودن و تربیت نمودن و پرورش بندگان «1» . قرآن نیز مطرح شده است
اقتضا دارد که گاهی برخی افراد را مجازات کند تا دیگران درس عبرت بگیرند و تربیت شوند. آموزهها و پیامها: 1. عذاب بدون
بیان و هشدار، ناپسند و ستم است. 2. افراد غافل را تنبیه نکنید. *** ص: 223
غفلت